اثرات حسادت بر سلامتی انسان و راه درمان آن
اثرات حسادت بر سلامتی انسان و راه درمان آن

حسد :

حسد به معنی زوال نعمت از دیگران است ، خواه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد ، بنابراین کار حسود در ویران کردن و آرزوی ویران شدن متمرکز میشود ، نه اینکه آن سرمایه و نعمت حتماً به او منتقل شود .

حسود تمام یا بیشتر نیروها و انرژی بدنی و فکری خود را که باید در راه پیشبرد اهداف اجتماعی به کار برد در مسیر نابودی و ویران کردن آنچه هست صرف می کند و از این رو هم سرمایه های وجودی خود را از بین برده و هم سرمایه های اجتماعی را .

حسد انگیزه قسمتی از جنایات دنیا است و اگر عوامل و علل اصلی قتل ها و دزدی ها و تجاوزها و مانند آن را بررسی کنیم خواهیم دید که قسمت قابل توجهی از آنها از عامل حسد مایه می گیرد و شاید به خاطر همین است که آن را به شراره ای آتش تشبیه کرده اند که می تواند موجودیت حسود و یا جامعه ای را که در آن زندگی می کند به خطر بیندازد.

حسد اثرات بسیار نامطلوبی روی جسم و سلامت انسان می گذارد و افراد حسود معمولاً افرادی رنجور و از نظر اعصاب و دستگاه های مختلف بدن غالباً ناراحت و بیمارند زیرا امروز این حقیقت مسلم شده که بیماری های جسمانی در بسیاری از موارد عامل روانی دارند.

امام صادق (ع) می فرمایند :

« ان الحسد لیاکل الایمان کما تاکل النار الحطب »

«همانا حسد ایمان را می خورد چنان که آتش هیزم را »

آرامش در سایه ایمان حاصل می شود پس هر گاه ایمان از بین برود آرامش هم از بین می رود پس نتیجه حسد اضطراب و نگرانی است.

از نظر معنوی حسد نشانه ی کمبود شخصیت و نادانی و کوته فکری و ضعف و نقص ایمان است ، زیرا حسود در واقع خود را ناتوان تر از آن می بیند که به مقام حسود و بالاتر از آن برسد و لذا سعی می کند محسود را به عقب برگرداند ، به علاوه او عملاً به حکمت خداوند که بخشنده اصلی این نعمت ها است معترض است و نسبت به اعطای نعمت به افراد از طرف خداوند ایراد دارد.

حسد باعث می شود که حسود به خاطر حسادتی که انجام می دهد دوستان خود را از دست بدهد و چون قوه دافعه دارد از مدیریت بالایی در جامعه برخوردار نمی شود و هرگز به بزرگی نمی رسد.

از آثار بسیار بد حسد آلوده شدن به انواع گناهان است چون حسود برای رسیدن به هدف خود یعنی زوال نعمت از دیگران به انواع گناهان مانند : ظلم ، غیبت ، دروغ ، سخن چینی و تهمت متوسل می شود و تمام نیروهای خود را به کار می اندازد تا محسود را از بین ببرد لذا از هر وسیله نامشروعی برای هدف نامشروع خود کمک می گیرد

 

درمان بیماری اخلاقی حسد مانند درمان صفات رذیله دیگر است که بر دو اساس استوار می‏باشد. 1- طرق علمی.2- طرق عملی

 

 


در قسمت (علمی‏) شخص حسود باید روی دو چیز مطالعه و دقت کند یکی پیامدها و آثار ویرانگر حسد از نظر روح و جسم و دیگر ریشه‏ها و انگیزه‏های پیدایش حسد.

همان گونه که شخص معتاد به یک اعتیاد خطرناک، مانند اعتیاد به هروئین، باید سرانجام کار معتادان را بررسی کند و ببیند آنها چگونه سلامت و تندرستی خود را از دست داده و زن و فرزند و حیثیت اجتماعی آنها بر باد می‏رود و با دردناک‏ترین وضعی در جوانی جان می‏سپارند و نه تنها کسی از مرگ آنها ناراحت نمی‏شود، بلکه مرگ او را سعادتی برای خانواده و فامیل و دوستانش می‏شمرند! همین‏طور (حسود) باید بیندیشد که این بیماری اخلاقی به زودی جسم او را بیمار می‏کند، مانند خوره روح او را می‏پوساند و می‏خورد و از بین می‏برد، خواب و آرامش را از او سلب می‏کند و هاله‏ای از غم و اندوه همیشه اطراف قلب او را گرفته است و از آن بدتر این که مطرود درگاه خدا می‏شود و به سرنوشتی هم چون ابلیس و قابیل گرفتار می‏آید و تازه با همه اینها نیز نمی‏تواند به مقصود خود یعنی زوال نعمت محسود برسد!

بی شک مرور بر این آثار و پیامدها و بررسی مکرر احادیث نابی که در این زمینه آمده، که در کتب حدیثی و اخلاقی به آن اشاره شده، تاثیر بسیار مثبتی در درمان این بیماری اخلاقی دارد.

حسود باید بیندیشد، اگر مواد مخدر سلامت روح و جسم را بر هم می‏زند و مرگ زودرس و رقت‏بار را به استقبال او می‏فرستد، او نیز علاوه بر بیماری‏های جسمی و روانی، آخرت خود را هم از دست می‏دهد، چرا که عملا به حکمت‏ خدا اعتراض می‏کند و در پرتگاه شرک و کفر سقوط می‏نماید، اینها از یک سو، از سوی دیگر در باره انگیزه‏های حسد باید بیندیشد و ریشه‏های آن را یکی پس از دیگری قطع نماید، اگر دوستان ناباب و وسوسه‏های آنها او را به این وادی کشانده است،‏ با آنها قطع رابطه کند و هر گاه تنگ ‏نظری و بخل سرچشمه این رذیله اخلاقی شده، به مداوای آنها برخیزد، اگر ضعف ایمان و عدم آشنایی به توحید افعالی خداوند او را در این گرداب پرتاب کرده است،‏ به تقویت مبانی ایمان و توحید بپردازد، و هر گاه ناآگاهی از استعدادهای خویش و ظرفیت‏هایی که برای ترقی و پیشرفت در وجود اوست، او را گرفتار عقده حقارت، و به دنبال آن حسد نموده است، ‏به درمان آن رو آورد، و در سایه توکل به خدا و اعتماد به نفس، عقده حقارت را بگشاید، و رذیله حسد را از خود دور سازد.

چه بهتر این که (حسود) عصاره و خلاصه‏ای از این امور را در صفحه یا صفحاتی بنویسد و هر چند روز یک بار بر آن را مرور کند، و حتی با صدای بلند آن را برای خودش در تنهایی جمله به جمله بخواند و پیرامون آن بیندیشد و مخصوصا روی روایاتی که در این زمینه از معصومین(ع) رسیده تکیه کند، بی شک هر حسودی این برنامه را به طور جدی دنبال کند در مدت کوتاهی نتیجه خواهد گرفت، روح و جسم خود را تدریجا از شرّ حسد رهایی می‏بخشد، و افق‏های روشنی از سلامت و سعادت در برابر او نمایان می‏گردد.

مخصوصا «حسود» باید روی این نکته کاملا فکر کند که اگر وقت و نیرویی را که او برای زوال نعمت از محسود به کار می‏گیرد صرف پیشرفت‏ خودش کند چه بسا از او جلو بیافتد.

به تعبیر دیگر باید انگیزه‏های حسد را به انگیزه‏های غبطه تبدیل کند و نیروهای ویرانگر را به نیروهای سازنده مبدل سازد.

این معنی در حدیثی از امیر مؤمنان علی(ع) نقل شده که فرمود:«احترسوا من سورة الجمد و الحقد و الغضب و الحسد و اعدوا لکل شی‏ء من ذلک عدة تجاهدون بها من الفکر فی العاقبة و منع الرذیلة و طلب الفضیلة; خود را از شدت بخل و کینه و غضب و حسد در امان دارید و برای مبارزه با هر یک از این امور وسیله‏ای آماده سازید، از جمله تفکر در عواقب سوء این صفات رذیله و راه درمان و طلب فضیلت از این طریق‏»[i]

امّا از نظر (عملی)، می‏دانیم: تکرار یک عمل تدریجا تبدیل به یک عادت می‏شود و ادامه عادت تبدیل به ملکه و صفت درونی می‏گردد، اگر حسود به جای این که برای در هم شکستن اعتبار و شخصیت فردی که مورد حسدش قرار گرفته به تقویت موقعیت‏خود بپردازد، به جای غیبت و مذمّتش او را به خاطر صفات خویش مدح و ستایش کند، و به جای تلاش در تخریب زندگی مادی او، خود را آماده اعانت و همکاری با او نماید، تا می‏تواند از او سخن بگوید، تا ممکن است نسبت ‏به او محبت کند و تا آنجا که در اختیار اوست، ‏خیر و سعادت او را بطلبد و به دیگران نیز همین امور را توصیه کند، به یقین تکرار این کارها تدریجا آثار رذیله حسد را از روح او می‏شوید و نقطه مقابل آن که «نصح‏» و «خیرخواهی‏» است ‏با یک دنیا نور و صفا و روحانیت جانشین آن می‏گردد.

علمای اخلاق به افراد ترسو برای از میان بردن این رذیله اخلاقی توصیه می‏کنند که در میدان‏هایی که ورود در آن شجاعت فراوان می‏خواهد، گام بگذارند، و این کار را بر خود تحمیل کنند، تا تدریجا ترس آنها بریزد، و شجاعت ‏به صورت عادت درآید، و سپس ملکه گردد.

همین گونه حسود باید با استفاده از ضد آن به درمان پردازد، که درمان هر بیماری دارویی است که از ضد آن تشکیل یافته است.

در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) می‏خوانیم: «اذا حسدت فلاتبغ; هنگامی که نسبت ‏به کسی حسد پیدا کردی بر طبق آن عمل نکن و بر او ستمی روا مدار»[ii]

و در حدیث دیگری از امیر مؤمنان آمده است که فرمود: «ان المؤمن لایستعمل حسده، مؤمن حسد خود را به کار نمی‏گیرد»[iii]

از جمله اموری که در درمان حسد بسیار مؤثر است راضی به رضای حق بودن و تسلیم در برابر اراده او شدن و قانع به زندگی خویش گشتن است، در حدیثی از امیرمؤمنان می‏خوانیم:«من رضی بحاله لم یعتوره الحسد; کسی که به آن چه دارد راضی باشد حسد دامان او را نمی‏گیرد»[iv]

به همین دلیل در احادیث اسلامی برای با این صفت رذیله تعبیرات تکان دهنده‏ای دیده می‏شود .

به عنوان نمونه : از پیامبر اکرم (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) نقل شده که فرمود : خداوند موسی بن عمران را از حسد نهی کرد و به او فرمود :فَإِنَّ الْحَاسِدَ سَاخِطٌ لِنِعَمِی صَادٌّ لِقَسْمِیَ الَّذِی قَسَمْتُ بَیْنَ عِبَادِی وَ مَنْ یَکُ کَذَلِکَ فَلَسْتُ مِنْهُ وَ لَیْسَ مِنِّی[v]: شخص حسود نسبت به نعمتهای من بر بندگانم خشمناک است ، و از قسمتهائی که میان بندگانم قائل شده‏ام ممانعت می‏کند ، هر کس چنین باشد نه او از من است و نه من از اویم .

از امام صادق (علیه‏السلام) می‏خوانیم :آفَةُ الدِّینِ الْحَسَدُ وَ الْعُجْبُ وَ الْفَخْرُ[vi]: آفت دین و ایمان سه چیز است : حسد و خود پسندی و فخر فروشی.

و در حدیث دیگری از همان امام (علیه‏السلام) می‏خوانیم :إِنَّ الْمُؤْمِنَ یَغْبِطُ وَ لَا یَحْسُدُ وَ الْمُنَافِقُ یَحْسُدُ وَ لَا یَغْبِطُ[vii] افراد با ایمان غبطه می‏خورند ولی حسد نمی‏ورزند ، ولی منافق حسد می‏ورزد و غبطه نمی‏خورد.

این درس را نیز می‏توان از این بخش از داستان فراگرفت که پدر و مادر در ابراز محبت نسبت به فرزندان باید فوق العاده دقت به خرج دهد.

حتی باید بیش از مقدار لازم در این مساله حساس و سختگیر بود ، زیرا گاه می‏شود یک ابراز علاقه نسبت به یک فرزند ، آنچنان عقده‏ای در دل فرزند دیگر ایجاد می‏کند که او را به همه کار وا می‏دارد ، آنچنان شخصیت خود را در هم شکسته می‏بیند که برای نابود کردن شخصیت برادرش ، حد و مرزی نمی‏شناسد.[viii]

برای مطالعه بیشتر به کتاب اخلاق در قرآن، نوشته آیت اله مکارم شیرازی مراجعه نمائید.




[i]تصنیف غرر الحکم ص 300 حدیث شماره 6806

[ii]تحف العقول ص 50 

[iii]بحار الانوار ج 55 ص 323 

[iv]تصنیف غرر الحکم ص 300 شماره 6808 

[v]الکافی   ج   2  ص    307      باب الحسد .....  ص : 306

[vi]الکافی   ج   2    ص  307      باب الحسد .....  ص : 306

[vii]همان.

[viii] تفسیر نمونه ج 9 ص 327.

 

حسادت از دیدگاه قرآن

 

 حسد یکی از زشت‌ترین و قبیحترین خصلتهایی است که در هر جامعه‌ای دیده می‌شود. عده‌ای همه چیز را برای خود می‌خواهند. از آسایش و یا پیشرفت دیگران ناراحت می‌شوند. خودخوری می‌کنند و رنج خود را بصورت آزار دادن ، بدگویی و کار شکنی کردن ابراز می‌کنند. به جای اینکه بکوشند تا خودشان هم پیشرفت داشته باشند ، می‌کوشند تا دیگران را ساقط کنند و از ارزش بیندازند. این واکنش همان حسد است که خصلتی ناپسند و نکوهیده است.



کار حسد ممکن است به جایی برسد که حتی برای زوال نعمت از شخص ، محسود خود را به آب و آتش زده و او را نابود کند. چنانچه نمونه‌اش در داستانها و تاریخ معروف است. در نکوهش حسد همین بس که نخستین قتلی که در جهان واقع شد از ناحیه قابیل نسبت به برادرش هابیل بود که بر اثر انگیزه حسد چنین اتفاقی افتاد.

حسد نشانه چند نوع کمبود است.

·         فرد حسود خودخواه است و همه چیز را تنها برای خود می‌خواهد.

·         کم ظرفیت و زبون است و گرنه در برابر مقام یا پیشرفت یا امتیازاتی که دیگران بدست می‌آورند، خود را اینچنین نمی‌بازد.

·         کوردل و کوته بین است و به همین دلیل دیگران را نمی‌بیند، فکر نمی‌کند که دیگران هم حقی دارند و باید به جایی برسند.

·         متجاوز است و حاضر است به طرف ضربه بزند و حیثیت و آسایش او را به خطر بیندازد تا به خیال خود عقده و کمبودی را که در خود می‌یابد بگشاید.

شخص حسود در روایات معصومین

·         امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید : «اِنَّ الحَسدَ ایَاکُلَ الایمانَ کَما تَاکُلَ النّارَ الحَطَب ؛ حسد ایمان را می‌خورد همانگونه که آتش هیزوم را» (کافی _ ج 2)

·         پیامبر عظیم الشان اسلام در این باره می‌فرماید : «خداوند به موسی بن عمران فرمود : مبادا بر مردم حسد بری ، درباره آنچه من به آنها داده‌ام از فضل خودم. چشمانت را به دنبال آن دراز مکن و دل خود را به دنبال آن روانه مساز، زیرا آنکه حسد برد نعمت مرا بد داشته و از آن قسمتی که میان بنده‌هایم کردم، جلو گرفته و هر که چنین باشد من از او نیستم او هم از من نیست» (کافی _ ج 2)

·         امام جعفر صادق علیه‌السلام می‌فرماید : «اصول الکُفر ثَلاثَه :الحرص و الاستکبار و الحسد ؛ اساس کفر سه چیز است : حرص ، تکبر و حسد» (کافی _ ج 2)

·         حضرت علی علیه‌السلام فرمود : بخیلان و حسودان لایق مصاحبت و همنشینی نیستند و همین در وصف حاسدان بس است که حق تعالی فرموده است : «و مِن شَرِّ حاسِدٍ اِذا حَسَد» پس از شر حاسدان و بخیلان پناه به رب جلیل بریم و بخل نکنیم و حسد بر کسی نبریم که اول گناهی که در آسمان و زمین کرده شد، حسد و بخل بود که شیطان در آسمان به آدم علیه‌السلام حسد برد و به لعنت خدا گرفتار شد.

راه علمی و عملی جلوگیری از حسد

راه علمی به مراجعه کردن و تفکر در آنچه از مفاسد حسد ذکر شد بلکه در مزمت دنیا و فنای آن است تا درخت خبیث دوستی دنیا که ریشه هر گناهی است از دل بیرون رود و آزاد گردد. طریق عملی پیروی نکردن و عملی نبودن چنین خاطره زشتی است. زیرا هر خاطره‌ای که از آن پیروی نشد بخودی خود از بین می‌رود. چنانچه در روایت چنین رسیده که (وسوسه مانند حمله کردن به سگ است. اگر به او اعتنا شود ستیزه‌تر می‌گردد و اگر بی اعتنایی شود دور می‌شود.)

منابع

1.      تفسیر نمونه/جلد 27

2.      گناهان کبیره/شهید دستغیب

3.      نشریه قرآنی بشارت/شماره 39

 

تاريخ تنظيم: سه شنبه 24 بهمن ماه 1391